انتظار معجزه و قانون مورفی. درباره سیاست جهانی در سال 2025
آندری کورتونف
12 ژانویه 2025
حال و هوای سال نو غیر از همه چیزهایی که وجود دارند، انتظار یک معجزه قریب الوقوع است. این توقع که بر خلاف منطق و عقل سلیم، با وجود تمام امیدهای برآورده نشده و ناامیدیهای تلخ سال گذشته، لزوما چیزی در زندگی ما و در جهان به سمت بهتر شدن تغییر کند و همه چیز یا حداقل بسیاری از بدی ها باقی بماند، وجود دارد. در گذشته این انتظار سادهلوحانه و آشکارا غیرمنطقی البته، از دوران کودکی ناشی میشود، زمانی که سانتاکلاوس یا بابانوئل هدایای جادویی خود را زیر درخت جشن میگذاشتند.
در فانتزیهای سال نو بزرگسالان، نقش شخصیتهای افسانهای با کیفی از هدایایی که مدتها انتظارش را میکشند، اغلب به قدرتها داده میشود؛ خواه رئیس آنها، پاپ فرانسیس، دونالد ترامپ، شی جین پینگ یا ولادیمیر پوتین باشد. البته، برای برخی از مردم، امروز انتظار معجزه سال نو با چشم انداز پایان دادن به درگیری روسیه و اوکراین یا پایان دادن به رویارویی مسلحانه در خاورنزدیک هم مرتبط است. برخی دوست دارند زیر درخت کریسمس خود یک «معامله بزرگ» بین واشنگتن و پکن یا یک پیشرفت تاریخی در کنفرانس بعدی سازمان ملل در مورد تغییرات آب و هوا پیدا کنند.
با این حال، حتی تعطیلات طولانی سال نو نیز به سرعت میگذرد و به تدریج، یک بار دیگر، این درک غمانگیز به وجود میآید که تغییر یک عدد در تقویم آنقدرها نه در زندگی خصوصی ما و نه در سیاست جهانی تغییر حاصل نمیکند. اتفاقات غیرمنتظره و غافلگیری در روابط بینالملل البته، هر از گاهی رخ میدهد، اما همیشه با امیدها و انتظارات رنگینکمانی مطابقت ندارد. بیشتر اوقات، دقیقا برعکس میشود. طبق قانون معروف مورفی، «اگر چیزی ممکن است اشتباه باشد، قطعا اشتباه خواهد بود.»[1]
وقتی قانون مورفی در امور بینالملل به کار برده میشود، به این معنا نیست که در سال آینده 2025، مطمئنا باید منتظر جنگهای خونین گسترده، یک رکود بزرگ جدید، بلایای طبیعی و بیسابقه، تکرار همهگیری کووید-19 در شرایط عادی و در قالب خطرناکتر، یک سیل در سراسر جهان، یا حتی یک آخرالزمان هستهای بود. اصولا چنین رخدادی میتواند در 12 ماه آینده اتفاق بیفتد، اما احتمال هریک از آنها خیلی زیاد نیست. با این حال، حتی با کنار گذاشتن پیشبینیهای معادشناسی مُد روز، ارزش آن را دارد که انتظارات خود را با روندهای موجود اندازهگیری کنید که خوشبینی چندانی را القا نمیکنند.
جنگ جهانی سوم به احتمال زیاد در سال 2025 آغاز نخواهد شد، اما بعید است که صلح عادلانه و پایدار در اروپا و خاورنزدیک به دست آید؛ در بهترین حالت، حرکتی در این راستا آغاز خواهد شد. به همین ترتیب، در سال آینده نه شبه جزیره کره و نه ساحل آفریقا به مناطق صلح و ثبات تبدیل نخواهند شد و تنها میتوان امیدوار بود که تنشهای موجود در شرق آسیا و آفریقا منجر به شدت یافتن غیرقابل کنترل نشود. به این موارد خشونتهای مداوم در میانمار و سودان، ناآرامیها در هائیتی و جمهوری دموکراتیک کنگو، بیثباتی احتمالی در ایران یا مجموعهای از حملات تروریستی بزرگ به همان اندازه در هر نقطه از جهان را میتوانید اضافه کنید.
در مجموع، تا یک چهارم میلیون نفر در درگیریهای مسلحانه متعدد روی کره زمین در طول یک سال ممکن است جان خود را از دست بدهند، حداقل 3 میلیون نفر به احتمال زیاد پناهنده خواهند شد و مجموع هزینههای نظامی جهانی، بدون شک رکورد تاریخی جدیدی را ثبت خواهد کرد و 100 تا 150 میلیارد دلار دیگر افزایش مییابد. علیرغم این واقعیت که شانس از سرگیری هرگونه مذاکره در مورد کنترل سلاحهای هستهای یا متعارف، در سال 2025 عملا صفر است.
بعید است که اقتصاد جهانی وارد یک رکود جدید شود و رشد قابل توجهی در محدوده 2.7 تا 4 درصد نشان دهد و تورم از 6 درصد در سال 2024 به 3.5 درصد کاهش یابد اما جنگهای تجاری، تحریمهای یکجانبه و سایر اقداماتی که وحدت و ثبات اقتصاد را تضعیف میکند، به این صورت ادامه خواهد داشت. «انفصال فناوری» بین ایالات متحده و چین، که چندین سال است وجود دارد، نیز ادامه خواهد داشت و بار اضافی را بر تمام بخشهای اقتصاد جهانی تحمیل میکند. ادامه رکود در مناطق خاصی از جهان، به ویژه در اروپا، نوسانات شدید در بسیاری از بازارهای کالاها و جهشهای غیرمنتظره در نرخ ارز اساسا ممکن خواهد بود.
سیستمی در سازمان ملل متحد وجود نخواهد داشت اما فعالیتهای شورای امنیت مانند گذشته تا حدی فلج خواهد شد و رویه استفاده از حق وتو توسط اعضای دائم شورای امنیت ادامه خواهد یافت. اختلافات اساسی در «پنج قدرت بزرگ» به احتمال زیاد مانع از تبدیل موضوع اصلاحات سازمان ملل به بُعد عملی خواهد شد. در سال 2025، نمیتوان روی از سرگیری کامل کار سازمان تجارت جهانی حساب کرد که قوانین آن مدتهاست به طور سیستماتیک نقض شده است. همچنین هیچ امیدی برای پیشرفت قاطع در مبارزه با گرمایش جهانی وجود ندارد و تغییرات آب و هوایی با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت.
در سال 2025 فروپاشی کامل نظام مدرن حقوق بینالملل رخ نخواهد داد، اما اصول اساسی آن بیش از پیش زیر پا گذاشته خواهد شد. استانداردهای دوگانه و استفاده انتخابی از هنجارهای جهانی کمتر از سالهای گذشته توسعه نخواهد یافت.
تماسهای سیاسی و ارتباطات دیپلماتیک در سطوح مختلف بین قدرتهای بزرگ مخالف متوقف نمیشود و حتی ممکن است بیشتر شود، اما تفاوتهای اساسی در منافع و ارزشها، از بین نخواهد رفت. بنابراین دشوار است انتظار داشت که در سال 2025 قدرتهای بزرگ بتوانند بر سر نوعی «معامله بزرگ» یا «کنسرت جهانی» [2] به توافق برسند که به آنها اجازه دهد روابط خود را با یکدیگر تنظیم نمایند.
مشکل اصلی سال 2025 که به وضوح با بازگشت پیروزمندانه دونالد ترامپ به کاخ سفید و بحرانهای سیاسی متعدد در اروپا و شرق آسیا در سال گذشته همراه بود، عقبنشینی از پیش تعیین شده تاریخی غرب جمعی به عنوان معمار، سازنده و ضامن اصلی خواهد بود. تخطیناپذیری نظم جهانی مدرن بسیار سریعتر از آمادگی مراکز جدید قدرت برای به عهده گرفتن مسئولیت اصلی آینده نظم جهانی در حال وقوع است.
در واشنگتن و بروکسل، علیرغم همه کوششی که انجام میشود، دیگر قادر به تحمل بار سنگین فزاینده حفظ نظام بینالمللی قدیمی نیستند. اروپا و شمال شرق آسیا در حال از دست دادن استقلال استراتژیک بیش از حد محدودی هستند که چند سال پیش نشان دادند و ایالات متحده در زمان ترامپ بدون تردید منافع فوری خود را بالاتر از منافع بلندمدت ثبات سیستمی قرار خواهد داد.
از سوی دیگر، پکن و دهلی هنوز آماده ارائه جایگزین جامع و قانعکننده خود برای پکس آمریکانا[3] که در حال محو شدن قرار دارد، نیستند. چین، هند، برزیل و دیگر قدرتهای در حال رشد اکثریت جهانی تا همین اواخر، بیشتر قارهای باقی مانده بودند تا بازیگران واقعی جهانی و اگرچه ورود به موقعیت جدید، نخبگان ملی بلندپرواز را تحسین میکند، اما همیشه برای آنها آسان نبوده است.
چنین خلأیی در حکمرانی جهانی؛ امیدوارم موقتی باشد، ناگزیر به بیثباتی، غیرقابل پیش بینی بودن و ظرفیت انواع تحولات در سال 2025 و پس از آن منجر خواهد شد. قانون مورفی دقیقا در چنین موقعیتهایی اعمال میشود؛ زمانی که افزایش ریسکهای مختلف ناشی از بروز عدم اطمینان، به شدت این تهدید را افزایش میدهد که دیر یا زود «چیزی اشتباه خواهد شد» نه تنها در مناطق مختلف جهان یا در ابعاد فردی سیاست جهانی، بلکه در سیستم به طورکلی چند برابر شدن خطرات فردی متعدد دیر یا زود میتواند «طوفان کامل» را برای کل سیستم برانگیزد و اگر این اتفاق بیفتد، جهان با «فرود سخت» با عواقب دشوار، اما به شدت ناخوشایند برای همه روبرو خواهد شد و سپس سال گذشته یعنی 2024، که بسیاری از تحلیلگران عجله داشتند آن را به عنوان «سال وحشتناک» بدانند، در پس زمینه سال جاری مانند یک طلسم ناخوشایند به نظر میرسد. این به سود منافع مشترک بشریت است که از این منطقه خطرناک بیثباتی در اسرع وقت و با حداقل خسارات مرتبط با آن، عبور کند. به همین دلیل است که بیانیه قازان گروه بریکس که در 23 اکتبر 2024 تصویب شد، اهمیت زیادی داشت. در نهایت، برنامه تجدید ساختار نظام بینالملل که در این سند ذکر شده، تلاشی برای کاهش سطح عدم اطمینان در امور بینالمللی و پیشنهادی برای ایجاد قوانین بازی به صورت واضحتر، قابل درکتر و جهانیتر در سیاست و اقتصاد جهانی است. میتوان امیدوار بود که در سال 2025 روند بلوغ رهبران جدید نظام بینالمللی شتاب بیشتری بگیرد و رهبران قدیمی، خرد کافی و یا صرفا عقل سلیم برای تشخیص اجتنابناپذیری تغییر و اذعان به محدودیتهای توانایی خود برای حفظ موقعیتهای پیشرو در نظم جدید جهانی پیدا کنند.
روند سازماندهی زندگی بینالمللی به این معنا نیست که جایی برای معجزات سال نو در این زندگی وجود نخواهد داشت. سال پیش رو البته برای همه ما شگفتیهای زیادی از جمله غافلگیریهای دلپذیر به همراه خواهد داشت. همانطور که کورت وانهگت[4] متذکر شد؛ «تاریخ تنها فهرستی از شگفتیهاست و فقط یک چیز میتواند به ما بیاموزد؛ آماده شدن برای غافلگیری بعدی».
منبع:
[1] . قانونی که ادعا میکند: اگر این امکان وجود داشته باشد که اوضاع بد شود، به طور حتم چنین خواهد شد.
[2] . کنسرت به توافق و هماهنگی ابرقدرتهای اروپایی یعنی کشورهای روسیه، اتریش، پروس و بریتانیا گفته میشود و هدف از کنسرت حفظ تمامیت ارضی کشورها و پایداری توازن قدرت در اروپا بود و این مفهوم برای اولین بار پس از شکست ناپلئون و حضور نمایندگان کشورهای اروپایی در پی کنگره وین (۱۸۱۵–۱۸۱۴) مطرح شد و تا زمان جنگ جهانی اول نیز در تعیین قواعد و معاهدههای بینالمللی و مرزبندی کشورهای اروپا و جهان نقش ایفا کرد.
[3] . صلح طولانی؛ اصطلاحی است که برای مفهوم صلح نسبی در نیمکره غربی به کار میرود.
[4] . نویسنده آمریکایی
نظر شما